جستاری در باب رابطۀ تفکر نقادانه با مقاله نویسی استدلالی در دوره های آموزش زبان انگلیسی در ایران

نوع مقاله : Original Article

نویسندگان

گروه زبان انگلیسی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران

10.22034/jsllt.2025.22670.1066

چکیده

در قرن حاضر، تفکر نقادانه به عنوان مهارتی موثر در پیشرفت یادگیری و بروز خلاقیت در بستر‌های آموزشی و حرفه‌ای متعددی مورد مطالعه قرار گرفته است. با این حال، در ایران در خصوص نحوه تعریف عینی تفکر نقادانه و شیوه‌های آموزش و اندازه‌گیری و ارزشیابی آن به قدر کافی مستندسازی نشده است. این امر، باعث بروز مشکلاتی در انجام مطالعات در این حوزه و همچنین در مورد ابزارهای ارزشیابی گرایش به تفکر نقادانه شده است؛ به ویژه در ایران که زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی تدریس می شود. مقالۀ حاضر با ارائه تلفیقی هم‌افزا از مجموعه مطالعات و تحقیقات انجام شده در ایران، درباره رابطه تفکر نقادانه و نگارش استدلالی، بر آن است تا نشان دهد در مطالعات موجود، تفکر نقادانه و زیربخش‌های آن چگونه تعریف، تدریس و ارزشیابی شده‌ و همبستگی و رابطۀ‌ متقابل این مولفه‌ها چگونه مفهوم‌سازی شده است. برای دستیابی به این هدف، با بکارگیری کلید واژه‌هایی نظیر مقاله‌نویسی استدلالی، تفکر نقادانه، تدریس زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در ایران، جست‌وجوی نظام‌مند مقالات و گزارش‌های علمی در پایگاه داده‌های معتبرشامل (Google Scholar و ResearchGate وWeb of Science و ScienceDirect و PubMed) در بازه زمانی 2024–2010 برای یافتن مقالات مرتبط انجام شد. بر اساس معیارهای ورود به مطالعه، بانکی از مقالات مرتبط برای تبیین یافته‌های غالب، روندها، ناسازگاری‌ها و خلأها ساخته شد. یافته‌های این مطالعه مشخص کرد که همبستگی پایدار مثبتی بین برخی از زیر مجموعه‌های تفکر نقادانه (مثلاً ارزشیابی، استنباط، استدلال) از یک طرف و موفقیت در نگارش مقاله‌نویسی استدلالی از طرف دیگر مشاهده شده است اما در عین حال، این یافته، وجود خلأیی ماندگار بین نظریه‌های آموزشی و راهکارهای عملی در کلاس درس را نشان داده و بر نبود مستندات کافی مبتنی بر مطالعات طولی و همچنین بر وجود اختلافات فاحش در شیوه‌های اندازه‌گیری و ارزشیابی تأکید داشت. در پایان، مقالۀ حاضر پیامدهای عملی برای طراحی روش‌های تدریس با محوریت تفکر نقادانه در آموزش تدریس زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی به دست می‌دهد و توصیه‌هایی برای پژوهش‌های آینده جهت ارتقاء روش‌های تدریس زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی همخوان با کلاس‌های آموزش زبان ایران ارائه می‌کند. این امید می‌رود که یافته‌های این مطالعه ناهمخوانی موجود بین گفتمان آموزش و فعالیت‌های کلاس درس را روشن کند که از توجه ناکافی به تفکر نقادانه سرچشمه می‌گیرد. این مغایرت، پیامدهایی برای پژوهش‌های آتی در پیاده‌سازی روش تدریس‌های با محوریت تفکر نقادانه در محیط تدریس زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در ایران دارد.

کلیدواژه‌ها